يکي از اسناد منتشر شده آمريکا از روشهايي مانند هيپنوتيزم و محروميت حسّي پرده برميدارد که براي گرفتن اعتراف از زندانيان مورد استفاده قرار ميگرفته است.
به گزارش سلام لردگان به نقل از
خبرگزاري فارس، شب گذشته همزمان با انتشار
گزارش سنا درباره جنايات سازمان سيا عليه زندانيان و افشاي ابعاد تازهاي از اين جنايات گروه بين الملل
خبرگزاري فارس گزارشهايي را که پيش از اين درباره اقدامات جنايتکارانه آمريکاييها در زمينه شکنجه زندانيان انجام ميداده است را بار ديگر بازنشر ميدهد.
گزارش مذکور در تاريخ 91/05/29 منتشر شده شد متن آن به شرح زير است:
***
پس از آنکه مشخص شد دولت آمريکا بين سالهاي 2002 و 2003 با راهاندازي «تيم مشاوره علوم رفتاري» از فنون روانشناختي براي توليد روشهايي جديد براي شکنجه زندانيان گوانتانامو استفاده کرده است بحث استفاده آمريکا از روشهاي علمي در جهت مقاصد ضد بشري قوت گرفت.
«انجمن روانشناسي آمريکا» پس از مشخص شدن اين موضوع، از روانشناسهاي به کار گرفته شده در طرحهاي سياسي آمريکا اعلام برائت کرد و در بيانيهاي تأکيد کرد اين انجمن با کاربرد يافتههاي علوم رفتاري براي شکنجه مخالف است؛ عليرغم اين، نگاهي به پارهاي از اسناد منتشر شده آمريکا در زمينه شکنجه نشان ميدهد اين روشها به افسران زندانهاي آمريکا و حتّي افسران ساير کشورها به عنوان روشهاي علمي اعترافگيري آموزش داده ميشده است.
يکي از بحثانگيزترين موضوعات در زمينه استفاده از يافتههاي علمي براي مقاصد بحثانگيز، هفت جزوهاي بوده است که در آمريکا براي آموزش روشهاي شکنجه و بازجويي بر اساس يافتههاي علمي در مراکز آموزش نظامي اين کشور تدريس شده است.
اين هفت جزوه که در آمريکا به «جزوههاي شکنجهآموزي» شهرت يافتهاند در دانشکدههاي مهم نظامي اين کشور، از جمله «مدرسه قارههاي آمريکا» تدريس ميشد.
يکي از اين مدارک که در زير بررسي ميکنيم جزوهاي موسوم به «بهرهکشي از منابع انساني» است که از آن در مدرسه قارههاي آمريکا استفاده ميشد. تحقيقات انجامشده نشان ميدهند دو سوم جنايتکاران جنگي اعلام شده توسط سازمان ملل متّحد در اين مدرسه که به «مدرسه تروريسم آمريکا» نيز شهرت يافته است، آموزش ديدهاند؛ همچنين بسياري از ديکتاتورهاي آمريکاي لاتين که در کشورهايشان جوخههاي مرگ به راه انداختهاند، در اين مدرسه درس خواندهاند.


در مقدمه جزوه «بهرهکشي از منابع انساني»، هدف از انتشار آن آموزش «فنون سلب اراده» عنوان شده است.
هدف از فنون سلب اراده، چنانکه در اين جزوه تصريح شده است، تلقين «واپسروي روانشناختي» در فرد است که در آن يک مرجع قدرت بيروني اراده فرد براي مقاومت را زير سؤال ميبرد.
واپسروي اصولاً حالتي از ارادهزدودگي است که در آن فرد به دورههاي قبلتر رفتار (مثلا کودکي) برميگردد. فنون سلب اراده، چنانکه در اين جزوه آموزشي تصريح شده است، بر اساس سه اصل عمل ميکنند: ناتوانسازي (بدني)، وابستگي، وحشتانگيزي (ترس و اضطراب شديد). اصل اول مواردي مانند فشار طولاني مدت، قرار دادن فرد در معرض گرما، سرما يا رطوبت شديد و محرومسازي از خواب را در بر ميگيرند. فرض بنيادين اين فنون اين است که شکستن مقاومت فيزيولوژيک فرد توانايي روانشناختي وي براي مقاومت را نيز کاهش ميدهد.
* مروري بر گزارش تکاندهنده شکنجههاي سيا؛ از غرق مصنوعي تا تهديد به قتل و تجاوز به بستگان
*چنين کشوري با کدام رو از حقوق بشر سخن ميگويد؟
* کاخ سفيد: اوباما چيز زيادي براي گفتن درباره گزارش شکنجههاي سيا ندارد
*افسران سيا و اعضاي دولت بوش که در شکنجهها دست داشتهاند بايد مجازات شوند
به عقيده بسياري از روانشناساني که در توسعه اين فنون دخيل بودهاند، تهديد به ناتوانسازي، از خود ناتوانسازي، براي شکستن مقاومت رواني فرد کارسازتر است، زيرا در برخي موارد پس از به کارگيري ناتوانسازي، فرد نسبت به آن بيتفاوت ميشود و به عنوان راه فرار به دنياي درون خود پناه ميبرد که در اين صورت حتّي مقاومت فرد در برابر بازجو را افزايش ميدهد. اصل دوم، وابستگي است که طبق آنچه در اين جزوه نوشته شده است در آن بازجو بايد کاري ميکند که فرد براي ارضاي تمام نيازهاي اساسياش از جمله آب، غذا، زنده ماندن و غيره به وي احساس وابستگي کند.
در فنون وحشتانگيزي که از آن در زندانهاي مختلف آمريکا استفاده ميشود ايجاد ساعتهاي طولاني هراس در فرد باعث ميشود هر عامل مبهم يا ناشناختهاي فرد را به واپسروي رواني وادارد. در اين جزوه تصريح شده است اگر طوري رفتار شود که فرد به عامل ترسش پي ببرد، ممکن است مقاومتش در برابر بازجو زياد شود، چون ديگر عامل ناشناختهاي در وجودش هياهو ايجاد نميکند.
فنون اعترافگيري که طبق اين جزوه بازجو ببايد از آنها استفاده کند به صورت زير هستند:
• دستگيري
درباره دستگيري در اين جزوه چنين نوشته شده است: «ماهيت دستگيري و زمان آن بايد به گونهاي باشد که در فرد بيشترين ميزان شگفتي و ناراحتي رواني ايجاد کند. وي بايد در زماني دستگير شود که کمتر از هميشه انتظارش را دارد؛ بنابراين زمان ايدهآل براي دستگيري اولين ساعات صبح است.» افرادي که در زندان گوانتانامو زنداني بودهاند گفتهاند گاه در اوائل صبح بدون هيچ آگاهي قبلي مورد حمله قرار ميگرفتند.
• زندان
جزوه شکنجهآموزي آمريکا مينويسد: «احساس هويت فرد به مجاورت وي با محيط پيرامونش، عادات، ظاهر، اعمال، و روابطش با ديگران بستگي دارد. زندان به بازجو اجازه ميدهد اين حلقههاي ارتباطي را بشکند و فرد را به منابع دروني خودش وابسته کند. زندان بايد به گونهاي باشد که در فرد احساس انقطاع از هر چيز شناخته شده و اطمينانبخش توليد کند.»
اين جزوه درباره شرايط زندان فرد ميافزايد شرايط زندان نبايد به گونهاي باشد که فرد بتواند به آن خوگير و بيتفاوت شود. الگوهاي آزار زندانيان بايد دائماً تغيير کرده و فرد را در برابر شرايط آزاردهنده متفاوتي قرار دهد.

• محروميت از محرکهاي حسي
بر اساس جزوه شکنجهآموزي، فردي که از محرکهاي حسي (ديدن، شنيدن، بوئيدن، لمس و ...) محروم ميشود هشيارياش را به سمت دنياي درون معطوف کرده و ناهشيارش را به دنياي بيرون، فرافکني ميکند. پژوهشها نشان ميدهند در افرداي که در سلول انفرادي نگاه داشته ميشوند، تجربياتي نظير روي آوردن به خرافات، عشق شديد به هر موجود زنده، زنده پنداشتن موجودات غيرجاندار، توهم و هذيان بروز ميکند.
فردي که در چنين شرايطي قرار ميگيرد در چنان شرايط اضطرابزا و سختي قرار ميگيرد که هر محرک حسي يا تعامل با هر فردي را غنيمت ميشمارد. در چنين شرايطي اگر بازجو به فرد نزديک شود و براي وي نقش دوستي به اصطلاح خيرخواه را بازي کند، مقاومت فرد به سرعت ميشکند.
زندانيان زندان گوانتانامو تصريح کردهاند گاه آنها در اتاقهايي کاملاً عايق و بيصدا قرار ميگرفتند که در آنها به چشمشان چشمبند سياه زده ميشد و تنها صداي نفسهاي خودشان را ميشنيدند.
• تهديد و وحشتانگيزي
در بخشي از اين جزوه که به وحشت و هراسانگيزي پرداخته شده است آمده است: «تهديد به وارد آوردن درد معمولاً در فرد ترس بيشتري ايجاد ميکند تا خود وارد آوردن درد؛ زيرا اکثر افراد تواناييشان براي تحمل درد را دست کم ميگيرند.»
اين نوشته ميافزايد: «تهديد بايد در نهايت خونسردي انجام شود، نه اينکه فرد با داد و فرياد آن را اعلام کند.»
چنانکه از روايتهاي زندانيان گوانتانامو برميآيد، در اين زندانها استفاده از سگ يکي از روشهاي ايجاد وحشت در فرد زنداني بوده است.
• هيپنوتيزم و افزايش تلقينپذيري
جزوه شکنجه آمريکا هيپنوتيزم را يکي از روشهايي ميداند که بازجو بر اساس آن ميتواند حس تلقينپذيري فرد را بالا ببرد. در اين جزوه اشاره شده است ميتوان با فن «اتاق جادويي» در فرد شرايط هيپنوتيزمي ايجاد کرد.
در اين روش به عنوان مثال به فرد تلقين هيپنوتيزمي ميشود که مثلاً دستش گرم شده است. سپس دست وي واقعا با کمک يک دستگاه مخفي و بدون اينکه خود فرد بفهمد گرم ميشود. در مرحله بعد به فرد تلقين ميشود که او به گونهاي هيپنوتيزم شده است که توان مقاومت نخواهد داشت. افرادي که از بلوغ روانشناختي کافي برخوردار نيستند يا کساني که واپسروي رواني انجام دادهاند، معمولاً توان مقاومت در برابر بازجو نخواهند داشت؛ اين کار اين حس را به فرد القا ميکند که مسئوليتي در قبال اعمالش ندارد و باعث ميشود وي راحتتر اعتراف کند.
روايتهايي که زندانيان آمريکا از زندانهاي اين کشور در سالهاي اخير ارائه دادهاند نشان ميدهند اين روشها هنوز در زندانهاي اين کشور مورد استفاده قرار ميگيرند.
انتهاي پيام/